Tuesday, September 26, 2006

زندگی را دزدیده اند

در بیابانی که نامش زندگیست
سگ رها و سنگ را دزدیده اند
بهر محو عشق از فرهنگها
عشق نه فرهنگ را دزدیده اند
زنده ها جای شهیدان وطن
افتخار جنگ را دزدیده اند
ننگ روی ننگ مانده تا ابد
چونکه سطل رنگ را دزدیده اند

Monday, September 25, 2006

گفتنی‌‌ها کم نیست

رستنی‌ها کم نیست
من و تو کم بودیم
،خشک و پژمرده و تا روی زمین خم بودیم
!گفتنی‌‌ها کم نیست
،من و تو کم گفتیم
،مثل هذیان دم مرگ
،از آغاز چنین درهم و برهم گفتیم
.دیدنی‌‌ها کم نیست
،من و تو کم دیدیم
،بی‌سبب از پاییز
جای‌ میلاد اقاقی‌ها را پرسیدیم
.چیدنی‌ها کم نیست
،من و تو کم چیدیم
،وقت گل دادن عشق روی دار قالی
‌،بی‌سبب حتا پرتاب گل سرخی‌ را ترسیدیم
.خواندنی‌‌ها کم نیست
،من و تو کم خواندیم
،من و تو ساده‌ترین شکل سرودن را
در معبر باد با دهانی‌ بسته وا ماندیم
من و تو کم بودیم
،من و تو اما در میدان‌ها
اینک اندازه‌ی ما می‌خوانیم
!ما به اندازه‌ی ما می‌بینیم
!ما به اندازه‌ی ما می‌چینیم
!ما به اندازه‌ی ما می‌گوییم
!ما به اندازه‌ی ما می‌روییم
!من و تو کم نه
، که باید شب بی‌‌رحم و گل مریم و بیداری شبنم باشیم
!من و توخم نه
و درهم نه و کم هم نه، که می‌بايد با هم باشیم
!من و تو حق داریم
در شب این جنبش نبض آدم باشیم
!من و تو حق داریم
که به اندازه‌ی ما هم شده با هم باشیم
!گفتنی‌‌ها کم نیست

Tuesday, September 19, 2006

صدای جرج بوش

«ما اندکی از سالگرد حملات تروریستی یازدهم سپتامبر گذشته ایم، در زمانی که تروریست ها نزدیک به سه هزار نفر از مردم بی گناه را در آمریکا به قتل رساندند. نوعی دیگر از افراط گرایان جنگی را به مانند همان القاعده در لبنان آغاز کردند. اینک صحنه بین الملل صحنه ای است بین افراط گرایانی که از خشونت برای پیشبرد اهدافشان استفاده می کنند و افراد معتدلی که معتقد به راه های صلح آمیز هستند. این چالش بزرگ زمان ما است و من امروز می خواهم درباره دنیای پرامیدتری صحبت کنم که در ورای ترور قرار دارد. دنیایی که زنان و مردان آزاد هستند تا سرنوشت خود را تعیین کنند و صداهای اعتدال قدرت را تعیین می کند، جایی که نیروهای افراطی توسط اکثریت مسالمت جو به حاشیه رانده شده اند. این دنیایی است که ما می توانیم به دست بیاوریم، اگر با هم همکاری کنیم.
اصول چنین نظامی در اولین جمله منشور حقوق بشر سازمان ملل یافت می شود. این سند اعلام می کند که تمام بنی بشر حق مساوی دارند، برای بهره مندی از صلح. نویسنده این منشور یک دیپلمات لبنانی بود و او بود که رئیس مجمع عمومی سازمان ملل شد. در 60 سال گذشته که منشور حقوق بشر سازمان ملل تصویب شد، ما دیدیدم که چقدر جنگ های زیادی روی داد، ولی اینک با گذشت 60 سال اروپا در صلح به سر می برد و آسیا هم شاهد معجزه ای بود که بسیاری از مردم را از فقر نجات داد. آنچه که در منشور حقوق بشر سازمان ملل آمد، همان زمان همان قدر حقانیت داشت که اکنون دارد. در زمانی که می بینیم آزادی در همه جا شکوفا می شود.
آزادی در خاورمیانه اینک ریشه دوانده است. تغییراتی که هم اینک در خاورمیانه انجام شده شگفت انگیز هستند. پنج سال پیش افغانستان توسط گروه طالبان اداره می شد. اینک کرسی افغانستان توسط دولت آزاد افغانستان اداره می شود. پنج سال کرسی عراق توسط شخصی اداره می شد که به همسایگانش حمله می کرد و مرتکب قتل های زیادی شده بود و هدف قطعنامه های زیادی در شورای امنیت قرار گرفته بود اما اینک کرسی عراق در نشست عمومی سازمان ملل توسط دولتی پر شده که رئیس جمهوری آن پرزیدنت طالبانی است. با این تغییرات بیش از 15 میلیون نفر صدایی یافته اند برای بازگو کردن دیدگاه هایشان.
برخی تغییرات دیگر تدریجی تر هستند، ولی واقعی. از جمله در الجزایر که انتخاباتی را برگزار کرده و در آنجا ارتش همچنان بی طرف مانده. امارات متحده عربی اعلام کرده در شورای ملی هم نیمی از کرسی ها توسط شوراها برگزیده می شود. در کویت انتخابات برگزار شد و زنان برای نخستین بار حق رای دادن داشتند. شهروندان عربستان هم توانستند در انتخابات شرکت کنند، در بحرین هم همچنین. دولت های خاورمیانه نشان می دهند حاضر هستند تن به اصلاحات بدهند. هر ملتی که تن به آزادی بدهد، با آهنگ متفاوتی گام برمی دارد و دموکراسی هایی که آنها ایجاد کنند البته بازتاب دهنده سنت ها و فرهنگ های متفاوتی خواهد بود. اما سرنوشت همه یکسان خواهد بود. سرنوشتی مملو از صلح که آنها همراه با همه جهانیان زندگی خواهند کرد.
تحولاتی هم در خاورمیانه بر اساس پیش فرض های اشتباه صورت گرفته. خاورمیانه اینک دچار بی ثباتی شده و قبلا ثبات داشت. ثباتی که ما قبلا در خاورمیانه می دیدیم، تنها یک سراب بود و ثباتی بود که باعث شد یک نسلی دچار آسیب دیدگی شود. آن ثباتی بود که باعث شد یک گروه بزرگی از افراط گرایان و تندروها در خاورمیانه پا بگیرند. شما تصور کنید در جایی زندگی کنید که 21 سالتان است و هنگامی که همتایان شما در کشورهای دیگر می توانند آزادانه در انتخابات شرکت کنند، اما شما به علت نبود دموکراسی نمی توانید سیاست های دولت خود را تغییر دهید. شما جوانان خاورمیانه وقتی می بینید همتایانتان در دیگر نقاط جهان آموزش می بینند که بتوانند مشارکت کنند در پیشبرد امور جهانی، اما به خاطر نبود آزادی اینک مجبور هستید شاهد خشونت ها و ترور های زیادی باشید. اینک شما صداهایی می شنوید از افراط گرایان که به شما وعده می دهند می توانید از این مصبیت خارج شوید، اما این وعده های پوشالی هستند.
برای بسیاری در خاورمیانه این گزینه ای است که در برابرشان قرار دارد؛ رویکرد به دموکراسی یا رویکرد به افراطی گرایان. اینک دنیا باید به آنهایی کمک کند که گزینه بهتری را به مردم ارائه می دهند. وقتی مردم آینده بهتری داشته باشند، کمتر احتمال دارد به عنوان بمگذار انتحاری خود و دیگران را منفجر کنند. اینک ما احتیاج به کسانی داریم که غرور و افتخار ملی را در پیشبرد و تعالی زندگی شهروندانشان ببینند. بنابراین ما باید از رهبران معتدل در خاورمیانه حمایت کنیم و به آنها بگوییم آنچه که برای فرزندانشان می خواهند، همان است که ما نیز برای فرزندانمان می خواهیم. ما باید ثبات را در خاورمیانه به دست بیاوریم از طریق ایجاد یک خاورمیانه منصف و آزاد. جایی که افراط گرایان به حاشیه رانده شدند.
من می خواهم مستقیما با مردم خاورمیانه صحبت کنم؛ افراطی گرایان در بین شما اینک دچار تبلیغاتی شدند که می گویند غرب می خواهد علیه اسلام فعالیت کند. این تبلیغات اشتباه است. این تبلیغات هستند که توجیه کننده اقدامات تروریستی آنها می شود. ما به اسلام احترام می گذاریم، اما با آنهایی مبارزه می کنیم که اسلام را در جهت تخریب منحرف می کنند. ما می خواهیم به طرف جامعه ای حرکت کنیم که مردم تمام مذاهب را مورد احترام قرار می دهد.
به مردم عراق؛ دوازده میلیون نفر از شما در انتخابات شرکت کردید. دنیا دید که شما چگونه انگشت های مهرزده خود را جلوی دوربین های جهانی گرفتید. دنیا تجلیل می کند از عزم شما برای پیشبرد آزادی و ایستادگی شما برای جریاناتی که خواهان خشونت های قومی هستند. ولی ما شما را تنها نخواهیم گذاشت در مبارزه برای به دست آوردن یک کشور آزاد. آمریکا و همکارانش در ائتلاف در کنار دولت دموکراتیک شما خواهد ایستاد. ما کمک خواهیم کرد شما بتوانید کمک های بین المللی را جلب کنید برای اشغال بیشتر. کمک خواهیم کرد شما از طریق سازمان ملل و با فعالیت دیگر بین المللی آموزش ببینید تا بتوانید با دشمنان آزادی مبارزه کنید. ما اجازه نخواهیم داد آینده کشور شما در گروی فعالیت های تروریستی باشد. رهبران شما باید در برابر چالشی که در برابرش قرار دارید برخیزند و به طرف صلح و دموکراسی حرکت کنید و ما کمک می کنیم شما در این راه موفق شوید تا بتوانید کانونی باشید برای امید دیگر ملت های مسلمان خاورمیانه.
مردم افغاانستان ما حکومت طالبان را سرنگون کردیم، حکومتی که برای شما جز فقر و ویرانی و تروریسم به ارمغان نیاورد. از پنج سال پیش ما دیدیم که شما چگونه رهبران خودتان را آزادانه انتخاب کردید. شما می توانید از این دستاوردها مغرور باشید. ما تجلیل می کنیم از عزم شما برای به دست آوردن آزادی و ما در کنار شما ایستاده ایم تا بتوانید آزادی خود را همچنان کسب کنید و پیش ببرید. اینک کشورهای زیادی در ائتلاف ناتو در کنار شما ایستاده اند تا مقابل تروریست ها و افراطی گرایانی بایستند که می خواهند ثبات را از عراق بربایند. ما افغانستانی ایجاد خواهیم کرد که در آن هرگز افراطی گرایان نتوانند به شما ظلم کنند و پناهگاهی باشد برای تروریست ها.
مردم لبنان؛ سال گذشته شما الهام بخش بسیاری از مردم دنیا بودید، وقتی علیه تسلط سوریه در لبنان به خیابان ها ریختید و دموکراسی را در کشور خود برقرار کردید. از آن زمان تاکنون شما در برابر آزمون دیگری قرار گرفتید که ناشی از حمله غافلگیرانه حزب الله به اسرائیل بود. بسیاری از شما در جریان یک تبادل آتش قرار گرفتید و همه شما زجر کشیدید و دنیا دارد به همه شما کمک می کند برای بازسازی کشورتان و کمک می کند که شما چطور برخورد کنید با یک گروه مسلح تروریستی که مانند یک دولت در دولت دارد اقدام می کند. شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه ای را همینک تصویب کرده که در آن هدفش این قرارداده شده که دولت لبنان بتواند تسلط خودش را در لبنان برقرار کند. برای سالها لبنان یک الگوی دموکراسی بود، یک الگوی پیشرفت و دموکراسی در خاورمیانه بود و اینچنین هم خواهد شد.
جرج بوش خطاب به مردم ایران می گوید:
ایالات متحده به شما احترام می گذارد، ما به ایران احترام می گذاریم. ما تجلیل می کنیم تاریخ تمدن قدیمی شما را، فرهنگ پویای شما را و کمک های شما را به تمدن جهانی. شما درخور این هستید که فرصتی داشته باشید تا آینده خود را تعیین کنید. اقتصادی داشته باشید که بتوانید در آنجا امکانات و نیروهای بالقوه خود را به مرحله اجرا در بیاورید. نیروهایی هستند که می خواهند آزادی را از شما دریغ کنند و می خواهند از منابع کشور شما، از بیت المال شما برای کمک به تروریست ها و پیشبرد برنامه های هسته ای خودشان و تولید سلاح های هسته ای استفاده کنند. شورای امنیت قطعنامه ای را تصویب کرده که از رژیم ایران خواسته است به تعهدات بین المللی خود گردن بگذارد. حکومت ایران باید فعالیت های نظامی هسته ای خود را کنار بگذارد. بر خلاف آنچه که رژیم ایران به شما می گوید، آمریکا هیچ مخالفتی با استفاده صلح آمیز ایران از انرژی هسته ای ندارد. ما در پی یافتن راه حلی دیپلماتیک برای این بحران هستیم و در عین حال ما رو به سوی آینده ای می کنیم که شما بتوانید در آزادی زندگی کنید. روزی که ایران و آمریکا بتوانند در جهت پیشبرد آزادی با همدیگر همکاری کنند.
مردم سوریه؛ شما هم کشوری هستید که میراث تاریخی پرافتخاری دارید، اما اینک کشور شما به گذرگاه تروریست تبدیل شده است. سازمان حماس و حزب الله می کوشند منطقه را دچار بی ثباتی کنند و دولت شما، سوریه شما را به ابزاری در دست جمهوری اسلامی قرار داده است. این امر انزوای شما در صحنه بین المللی افزایش داده است. دولت شما باید راه بهتری را برای زندگی صلح آمیز شما با همسایگانش ایجاد کند و آینده بهتری را برای زندگی مسالمت آمیز شما با کشورهای دیگر.
مردم دارفور در سودان؛ شما شاهد خشونت های بی سابقه ای بودید. دولت من، دولت آمریکا گفته است این خشونت ها چه واژه ای را بر می تابند؛ نسل کشی. در دو سال گذشته آمریکا تلاش های زیادی را کرد که بتواند کمک های غذایی بکند از طریق حافظان صلح اتحادیه آفریقا، اما زج شما ادامه دارد. جرج بوش می گوید دنیا باید گام بردارد تا بتواند کمک های انسان دوستانه بیشتری را به شما مردم دارفور کند و ما باید به سربازان اتحادیه آفریقا کمک هم بکنیم که بتواند صلح را در آنجا برقرار کند، اما ظاهرا آنها آن قدرت را ندارند که بتوانند این کار را انجام دهند. به همین دلیل شورای امنیت قطعنامه ای را تصویب کرده که اینک اتحادیه آفریقا و سربازان اتحادیه را قدرت بیشتری می دهد. من امروز اعلام می کنم فرستاده ویژه ای را منصوب کردم که تلاش کند در جهت ایجاد صلح در منطقه دارفور.
من می خواهم منطقه ای داشته باشیم که دو کشور اسرائیل و فلسطینی در آنجا وجود داشته باشند. فلسطینی که به طور مسالمت آمیز با جمعیت یهودی اسرائیل زندگی کند. این ایده ای است که در نقشه راه وجود داشت و این هدف دولت من بوده است. مردم فلسطینی دهه ها دچار تحقیر شده اند. شهروندان اسرائیل هدف اقدامات تروریستی زیادی قرار گرفته اند از هنگامی که کشورشان تشکیل شد. بسیاری از مردم شجاع و متعهد، تعهد خودشان را به صلح اعلام کردند، اما نیروهای افراطی می خواهند نگذارند این صداهای معتدل غالب شوند. همینک این منازعه در مناطق خودگردان فلسطینی ادامه دارد. مردم فلسطینی اخیرا در یک انتخابات آزاد شرکت کردند و دولت حماس توانست با شعار مبارزه با فساد و کمک به بهبود زندگی فلسطینی ها بر سر کار بیاید. دنیا اینک نشسته است تا ببیند آیا حماس واقعا به وعده های خود عمل خواهد کرد یا می خواهد یک برنامه افراطی را در پی بگیرد. دنیا به دولت حماس پیام روشنی می فرستد؛ تروریسم را کنار بگذارید، حق موجودیت اسرائیل را به رسمیت بشناسید و به تعهداتی که قبلا اعلام شده بود پایبند شوید. محمود عباس گفته است که متعهد است به صلح، متعهد است به تلاش برای ایجاد کشوری مستقل در فلسطین.
آزادی به خودی خود نمی تواند تحمیل شود، آزادی باید انتخاب شود. از بیروت تا بغداد مردم می خواهند آزادی را انتخاب کنند. کسانی که اینک در مجمع عمومی سازمان ملل جمع شده اند نیز باید گزینه خود را انتخاب کنند. آیا ما از نیروهای معتدل و اصلاح طلب در خاورمیانه حمایت خواهیم کرد یا تسلیم تروریست ها خواهیم شد و آینده را به افراطی گرایان خواهیم سپرد. آمریکا گزینه خود را انتخاب کرده است. ما در کنار نیروهای معتدل و اصلاح طلب می ایستیم.
اخیرا گروهی از روشنفکران عرب نامه ای را به من نوشتند و از اصلاحات و لزوم تعهد به اصلاحات برای رسیدن به دموکراسی صحبت کردند. ما باید به آنهایی کمک کنیم که آرزو دارند این منطقه بحران زده را از این بحران خارج کنند».

Saturday, September 16, 2006

اوريانا فالاچی درگذشت



فالاچی شهرت خود را مديون شيوه تهاجمی در مصاحبه با شخصيتهای جهانی بود
اوريانا فالاچی، روزنامه نگار و نويسنده ايتاليايی که به خاطر مصاحبه هايش با بسياری از شخصيت های جهانی و نظرات بحث برانگيز خود شهرت داشت، در گذشته است.روز جمعه، 15 سپتامبر، گزارش شد که خانم فالاچی که از چند سال پيش به بيماری سرطان مبتلا بود، شامگاه پنجشنبه در سن هفتاد و شش سالگی در بيمارستانی در شهر فلورانس، ايتاليا، درگذشته است.اوريانا فالاچی در ماه ژوئن سال 1929 در شهر فلورانس متولد شد و در جريان جنگ دوم جهانی، به چريک های مخالف دولت فاشيست اين کشور پيوست.وی در حاليکه هنوز به سنين بيست سالگی نرسيده بود حرفه روزنامه نگاری را برگزيد و از اواسط دهه 1960، به عنوان خبرنگار جنگی به فعاليت پرداخت.در اين شغل، خانم فالاچی گزارش هايی را از جنگ ويتنام، جنگ هند و پاکستان، جنگ اعراب و اسرائيل و جنگ های آمريکای لاتين تهيه کرد.با اينهمه، اوريانا فالاچی شهرت خود را مديون مصاحبه های غالبا جنجالی با بسياری از شخصيت ها و رهبران کشورهای جهان است.شيوه مصاحبه های خانم فالاچی، که از آن با عنوان روشی "تهاجمی" و "گزنده" ياد می شود، باعث شد تا گفتگوی با وی به نوعی چالش برای سياستمداران تبديل شود و به نوبه خود، باعث افزايش شهرت او شود.کتابهای فالاچی به زبانهای مختلف ترجمه شده استاز جمله کسانی که اوريانا فالاچی با آنان مصاحبه کرده است می توان از شاه سابق ايران، آيت الله خمينی، ذوالفقار علی بوتو، رهبر پيشين پاکستان، ياسر عرفات، رهبر سابق فلسطينيان، معمر قذافی، رهبر ليبی، اينديرا گاندی، نخست وزير پيشين هند، و هنری کيسينجر، وزير خارجه پيشين ايالات متحده، نام برد.نحوه برگزاری مصاحبه ها و شيوه سئوال و جواب ها در اکثر آنها هر يک از مصاحبه ها را به وسيله ای برای کشف جنبه ای از شخصيت و ديدگاه مصاحبه شونده تبديل می کند که معمولا برای سايرين شناخته شده نبوده است.به عنوان مثال، هنری کسينجر در مصاحبه با فالاچی اعتراف کرد که جنگ ويتنام را "جنگی بی فايده" می داند و افزود که خود را "يک کابوی می بيند که به تنهايی سوار بر اسب پيشاپيش کاروان دليجان ها حرکت می کند."مصاحبه های فالاچی نه تنها جوايز متعددی در زمينه روزنامه نگاری را نصيب وی کرد، بلکه گاه بحث و جدل هايی را نيز در پی آورد.در سال های اخير، به خصوص پس از حملات انتحاری يازدهم سپتامبر در آمريکا، اوريانا فالاچی به ابراز نظراتی بحث برانگيز در باره مسلمانان پرداخت.از جمله ديدگاه های وی در باره مسلمانان و اسلام در کتاب های "خشم و غرور" و "قدرت تعقل" انتقاد شديد و حتی شکايت قضايی تشکل های مسلمانان را در پی داشته است که نويسنده را به برانگيختن خصومت عليه مسلمانان متهم کرده اند.برخی از اظهارنظرهای اوريانا فالاجی در کتاب خشم و افتخار توهين مستقيم به مسلمانان محسوب شده و وی در قدرت تعقل، دولت های اروپايی را به خاطر آنچه که تسليم در برابر هجوم مسلمانان می خواند مورد انتقاد شديد قرار می دهد و کليسای کاتوليک را متهم می کند که در برابر جهان اسلام ضعف نشان می دهد.در فرانسه، يک سازمان مخالف نژادپرستی خواستار منع انتشار کتاب خشم و افتخار در اين کشور شد اما اين درخواست مورد قبول دادگاه قرار نگرفت.از اوريانا فالاچی، علاوه بر گزارش ها و مصاحبه های متعدد، حدود شانزده جلد کتاب از جمله مجموعه برخی از مصاحبه های وی باقی مانده که به بسياری از زبان های مختلف، از جمله فارسی، ترجمه شده است.برخی ديگر از کتاب های فالاچی که به فارسی ترجمه و منتشر شده اند عبارتند از: جنس ضعيف (در باره موقعيت اجتماعی زنان)، پنه لوپه به جنگ می رود (پيرامون همجنس گرايی در دهه 1960)، اگر خورشيد بميرد (راجع به سفر فضانوردان آمريکايی)، زندگی، جنگ و ديگر هيچ (حاوی خاطراتی از جنگ ويتنام و بازی های المپيک 1968 مکزيک)، به کودکی که هرگز زاده نشد (راجع به سقط جنين)، يک مرد (خاطرات سه سال زندگی نويسنده با يکی از مخالفان حکومت سرهنگها در يونان)، انشاءالله (خاطراتی از جنگ لبنان در دهه 1980) و مصاحبه با تاريخ (مجموعه مصاحبه ها).

Friday, September 15, 2006

مامان



مادر بی تو تنها و غریبم

عجيب گيلان قشنگه








آخرین اخبار

http://www.iranpressnews.com/f-news.js

Wednesday, September 06, 2006

نیلوفر

آزادی

صمد بهرنگی



ناصرزرافشان
صمد بهرنگی روشنفكری كه در زمانو سرنوشت ما جاری است
وقتی خبر غرق شدن صمد بهرنگی در رودخانه ارس به تهران رسيد، قطعا ناصرزرافشان نيز در ميان همان نسل عاصی بود كه هر شكار نسل در صحنه سياسی ايران شاهنشاهی، عزم آنها را برای پر كردن جای خالی از كف رفتگان استوارتر می ساخت. اكنون و در سالمرگ صمد بهرنگی، آن قصه نويس صادق روستاهای آذربايجان، زرافشان موسپيد، از او ياد می كند. زرافشان های آينده نيز از بهرنگی ياد خواهند كرد. اين ميراث نسل به نسل، دست به دست خواهد شد. راز اين ماندگاری را از زبان زرافشان در گفتگو با خبرگزاری های داخلی و در سالمرگ بهرنگی بخوانيد:
راز ماندگاری صمد بهرنگی، رازی ساده است كه با همه سادگی‌‏اش، باور كردن آن و به ويژه كاربرد آن در عمل و زندگی اجتماعی برای خيلی ها ساده نبوده است
در طول تاريخ حكومت‌‏های بسياری آمده و رفته‌‏اند، اما مردم تداوم تاريخی دارند و از اين رو آنان كه نام و آثارشان با حكومت‌‏ها پيوند خورده باشد، خود نيز با زوال آن حكومت‌‏ها زوال می يابند، اما آنان كه نام و آثارشان با مردم پيوند يافته باشد، ماندگارند
صمد از مردم بود و در ميان مردم ماند و برای شناختن جامعه خود و تمايلات و نيازهای ضبط نشده و نامفهوم مردم خود نيز دست به دامان "پوپر" و" هايدگر" زمان خود ‏نشد، بلكه اين شناخت را از بطن زندگی خود مردم به دست می آورد و از اين رو رابطه او با آنان، رابطه‌‏ای طبيعی و اثر گذار بود
او در شرح حال خويش گفته است: "وقتی دوره دانشسرا را تمام كردم و برای شروع كار علمی آموزش به روستا برگشتم و به سرعت دريافتم كه بايد همه آن سخنان بيهوده را كه در دانشسرا در زمينه كار آموزشی، بدون توجه به محيطی كه بايد در آن كار می‌‏كرديم از روی جزوه‌‏های آمريكايی ترجمه شده است، دور بريزم و با توجه به محيطی كه می‌‏خواستم در آن كاركنم و در نظر گرفتن امكانات و نيازهای آن محيط راه و روش كار خود را بيابم"
چون صمد در جبهه مردم بود، ناچار با قدرت حاكم كه در برابر مردم قرار داشت، رو در رو شد. او جوهر و شجاعت اين رو در رويی را داشت. او به قدرت حاكم و نمايندگان آن "نه" گفت و با آن به مبارزه برخاست. ضمنا چون صاحب استعداد و قدرت خلاقه هنری بود، نيازی نداشت با تكيه عصای حاكميت خود را سرپا نگه دارد
صمد نيازی نداشت كه با ضرب و زور تبليغاتی ضعف خود را جبران كند. از اين ديدگاه صمد به معنای واقعی كلمه، روشنفكر بود، زيرا رو در روی قدرت حاكم قرار داشت. گمان می‌‏كنم اين ويژگی ذاتی روشنفكری است كه بدون آن هر اپراتور و عمله فكری را نمی‌‏توان روشنفكر دانست
نظام حاكم در هر جامعه‌‏ای نگهبان وضع موجود و نظم و قانون موجود است. عملكرد دستگاه قدرت حفظ وضع موجود و رسالت روشنفكر باز كردن چشم اندازهای آينده در برابر جامعه است، از اين رو روشنفكر ذاتا در برابر نظم مستقر قرار می گيرد و صمد به اين معنا و از اين گونه روشنفكر بود
بسياری از اين ملاحظات ممكن است برای همسالان من، برای نسلی كه با صمد آشنا بود مسائل بديهی‌‏ای باشند، اما گمان می‌‏كنم تكرار آنها برای نسل جوان كنونی كه زير بمباران تبليغاتی سرگيجه آور و نوليبرالی و ياوه بافی پست مدرنيستی بوده است، ضروری باشد
مگر نه اينكه در هر جوامع در هر دوره‌‏ای پر بار زايندگی و تحول تاريخی آنها همين فضای انتقادی و همين برخورد بی تعارف عقايد، همين مبارزه انتقادی متفكران و روشنفكران جامعه را از زير يوغ و قيوميت سنت‌‏ها و قدرتهای مستقر گذشته آزاد ساخته و يكی از عناصر اصلی تحرك و پويايی و خلاقيت بوده است كه نشاء همه پيشرفت های بعدی آن جوامع به شمار می روند
اطاعت كوركورانه از باورهای حزبی و قدرت های حاكم يا رقصيدن به ساز آنها و برای جنايات آنها توجيه تراشيدن، و تحريف كردن تاريخ و حقيقت در ازای اينكه قدرت حاكم جای كوچكی را هم در زير سايه خود به اين قماش چاكران بدهد جز فرو بردن جامعه به اغمای فرهنگی، تاكنون چه اثری در تاريخ به بار آورده است؟
نه اينان و نه آنهای ديگری كه وجود خود را در پوشش بی اعتنايی به امور سطحی و دنيوی پنهان می‌‏كنند و در لفافه اداهای عرفانی يا مثلا تحقيق درباره طول لوله لول هنگ فلان شاعر عهد دقيانوس با نقاب از عرصه مبارزه جاری اجتماعی مردم زمانه خود عقب نشينی و فرار می‌‏كنند. هيچ يك به معنای درست كلمه روشنفكر نيستند و صمد از قماش اين ها كه در جامعه ما اكثريت‌‏اند، نبود
صمد در معنای زبان مردم و رنج ها و آمال آنها و در معنای آينده و چشم اندازهای آن روشنفكر و روشنگر بود. راز ماندگاری و پيوند او با جامعه و تاثيرگذاری او بر جريان های فكری اجتماعی در همين جا نهفته است. كار اينگونه روشنفكران سرمايه گذاری بلند مدت و اساسی است و البته حاصل آن نيز در بلند مدت به دست می‌‏آيد و پايدار است
كسی كه می‌‏خواهد برای فردا پيامی داشته باشد نمی‌‏تواند چندان پايبند و اسير اين جا و اكنون زمان و مكان حاضر باشد
صمد عمر كوتاه خود را در اين راه مايه گذارد و از اين رو ماندگار شد او در ميان مردم و سرنوشت مبارزان جاری است
(ناصرزرافشان از جمله وكلای خانواده قربانيان قتل های زنجيره ايست كه دوران محكوميت 5 ساله خود را زندان اوين طی می كند.)

شاپور جفرودی


عجيب گيلان قشنگه
شاپور جفرودی حالا دو ساله كه در امام زاده طاهر خوابيده

شاپور جفرودی، كه در اين شماره تاريخ سينمای ايران به نقش او در سينمای ايران اشاره شده، يكی از قديمی ترين و سرشناس ترين خوانندگان گليك ايران بود. علاوه بر آن هم شاعر بود و هم ترانه سرا.
سال 1307 در شهرستان رشت بدنيا آمد و 30 سال در تهران زندگی كرد. سال 1330 در گيلان روی صحنه تئاتر رفت و اين درحالی بود كه خود از بنيانگذران تئاتر گيلان بود.
وقتی خواستند راديو رشت را افتتاح كنند دست به دامن او شدند كه شهره شهر بود و به همين دليل راديو رشت با صدای او و اركستر ارتش كه مارش افتتاح را می نواخت اعلام موجوديت كرد! ارتش آن روزگار، مثل سپاه اين روزگار در هر كاری دست داشت. فيلمسازی، راديو، تلويزيون، معرفی خوانندگان. اصلا نيروی هوائی خودش يك راديو مخصوص داشت كه تا سالها پس از 28 مرداد هم برنامه پخش می كرد و مرحوم سرهنگ حسين قوامی خوانندگی را از آنجا آغاز كرد. اينها را اشاره كرديم زيرا در مطلب تاريخ سينمای ايران به نوعی به نقش ارتش در سينمای ايران اشاره شد و در مطلب شادروان جفرودی نيز به نوع ديگری به نقش اركستر ارتش در راديو اشاره رفته است.
بهر حال، جفرودی پس از مراجعت به تهران در راديو ايران، دركنار اركستربزرگ راديو ايران به سرپرستی استاد مرتضی حنانه، حبيب اله بديعی قرار گرفت، و بعدها دركنار فخرالدينی، ياحقی و انوشيروان روحانی.
دركنار بيژن ترقی، جنتی عطايی ، شهدی لنگرودی و تورج نگهبان بيش از 90 ترانه به زبانهای فارسی و محلی خواند و همراه با شمس، ناصر مسعودی، ترانه های گيلكی خواند.
او نيز مانند ديگرا درگير كار و شغل معيشتی نيز بود و در بانك رهنی (مسكن) و وزارت فرهنگ (ارشاد فعلی) كار كرد و بعدها به تدريس روی آورد.
سال 1354 بازنشسته شد به رشت بازگشت و همكاری راديو تلويزيون مركز رشت شد. با انقلاب او نيز به حاشيه رانده شد. حاشيه ای كه 26 سال ادامه يافت و در خلوت و تنهائی گذشت، آنچه گذشت.
ترانه های در زندی - قديمی رشتی - جان مريم - آخدا - ماهی - چينی ام - من گم تو بيشمار - عجب گيلان قشنگه - كاروان عشق و لالايی يادگارهای فراموش نشدنی جفرودی اند.
سحرگاه چهارشنبه 13 خرداد 1383 دور از زادگاهش و در تهران خاموش شد.
اگر به امامزاده طاهر كرج رفتيد، يادتان باشد كه با چند وجب فاصله از غلامحسين بنان و چند متر دور تر از حنانه، شاملو، تجويدی ، دلكش، پوران، امير ناصر افتتاح، جفرودی خفته است.