Monday, September 25, 2006

گفتنی‌‌ها کم نیست

رستنی‌ها کم نیست
من و تو کم بودیم
،خشک و پژمرده و تا روی زمین خم بودیم
!گفتنی‌‌ها کم نیست
،من و تو کم گفتیم
،مثل هذیان دم مرگ
،از آغاز چنین درهم و برهم گفتیم
.دیدنی‌‌ها کم نیست
،من و تو کم دیدیم
،بی‌سبب از پاییز
جای‌ میلاد اقاقی‌ها را پرسیدیم
.چیدنی‌ها کم نیست
،من و تو کم چیدیم
،وقت گل دادن عشق روی دار قالی
‌،بی‌سبب حتا پرتاب گل سرخی‌ را ترسیدیم
.خواندنی‌‌ها کم نیست
،من و تو کم خواندیم
،من و تو ساده‌ترین شکل سرودن را
در معبر باد با دهانی‌ بسته وا ماندیم
من و تو کم بودیم
،من و تو اما در میدان‌ها
اینک اندازه‌ی ما می‌خوانیم
!ما به اندازه‌ی ما می‌بینیم
!ما به اندازه‌ی ما می‌چینیم
!ما به اندازه‌ی ما می‌گوییم
!ما به اندازه‌ی ما می‌روییم
!من و تو کم نه
، که باید شب بی‌‌رحم و گل مریم و بیداری شبنم باشیم
!من و توخم نه
و درهم نه و کم هم نه، که می‌بايد با هم باشیم
!من و تو حق داریم
در شب این جنبش نبض آدم باشیم
!من و تو حق داریم
که به اندازه‌ی ما هم شده با هم باشیم
!گفتنی‌‌ها کم نیست

No comments: