Saturday, February 25, 2006

حزب توده؛ سرنوشت يکی از سازمان يافته ترين احزاب سياسی



عنایت فانی


پنجاه سال پس از سخنرانی محرمانه نيکيتا خروشچف در محکوم کردن کيش شخصيت استالين برای بيستمين کنگره حزب کمونيست اتحاد جماهير شوروی، اثر آن بر ديگر گروه های کمونيستی طرفدار شوروی هنوز احساس می شود. اين مطلب نگاهی دارد به
تاثيرات آن واقعه بر يکی از احزاب کمونيستی ايران: حزب توده

در مهرماه سال ۱۳۲۰ خورشيدی، زمانی که گروهی از کمونيست ها و تنی چند از چهره های ملی ايران در منزل سليمان ميرزا اسکندری در تهران جمع شدند تا حزب سياسی جديدی را پايه گذاری کنند هيچکس قصد تاسيس حزبی کمونيستی را نداشت.
بدين ترتيب نه حضور چهره های ملی در اين جلسه مؤسسان بی دليل بود و نه انتخاب سليمان ميرزا به سمت رئيس حزب. سليمان ميرزا از فعالان انقلاب مشروطيت و مورد احترام بسيار مردم بود. مؤسسان اسم حزب را "حزب توده ايران" گذاشتند و در اساسنامه اش نوشتند: "حزبی برای همه طبقات مترقی ايران".
نيمه دوم سال ۱۳۲۰ زمان مناسبی برای تاسيس حزب سياسی بود. رضا شاه را نيروهای متفقين برکنار و تبعيد کرده بودند، زندانيان سياسی که بيشتر آنها اعضا و فعالين حزب کمونسيت ايران بودند از زندان های کشور آزاد شده بودند و محمد رضاشاه جوان توان ادامه ديکتاتوری پدر را نداشت.
حزب توده ايران خيلی زود جايش را در فضای سياسی ايران باز کرد و اگر چه رسما مرام خود را کمونيستی اعلام نکرد اما هم و غم خود را به شيوه احزاب کمونيست بر متشکل کردن کارگران و ترويج انديشه های عدالت خواهانه سوسياليستی گذاشت و مانند احزاب کمونيست به دفاع از اتحاد جماهير شوروی و تمجيد از رهبر آن جوزف استالين پرداخت.
سازمان يافته ترين حزب سياسی
در پی کودتای ۲۸ مرداد حزب توده غير قانونی اعلام شد و رهبرانش فراری شدند

بسياری از اعضای مؤسس حزب از اعضای حزب کمونيست ايران بودند که بيست سال پيشتر تاسيس شده بود اما رضا شاه آن را غير قانونی کرده بود و اعضا و فعالانش را يا به زندان انداخته بود و يا به مناطق دور دست ايران تبعيد کرده بود. اين افراد در سوق دادن حزب توده به سوی يک حزب کمونيستی نقش اساسی داشتند.
آيا اين هدف اوليه آنها بود اما برای جلب حمايت افراد وجيه المله ای چون سليمان ميرزا آنرا در ابتدا عيان نکردند؟ شايد.
محققان تاريخ معاصر نقش اصلی در مرتبط کردن حزب توده به بين الملل کمونيست ها به رهبری حزب کمونيست اتحاد شوروی (کمينترن) را به سه کمونسيت سابق و اعضای مؤسس حزب توده، عبدالصمد کامبخش، آرداشس آوانسيان و رضا روستا داده اند.
حزب توده در ۱۲ سال عمر فعال خود در ايران فراز و نشيب های زيادی را طی کرد. زمانی در دولت سه وزير داشت و زمانی ديگر رهبرانش به عنوان رهبران يک حزب غير قانونی تحت تعقيب قرار گرفتند و مخفی شدند.
اما تا زمان ضربه مهلک کودتا در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، به عنوان سازمان يافته ترين حزب سياسی نه تنها در ايران بلکه در خاورميانه نيز مطرح بود. اين حزب در اين سال ها توانست در ميان اقشار مختلف جامعه ايران نفوذ کند و در مراکز حساسی چون ارتش عضو گيری کند.
کودتا و پايان عمر حزب در ايران


با کشف سازمان نظامی حزب توده، دهها تن به جوخه های مرگ سپرده شدند
نقش حزب توده در سال های پرتلاطم جنبش ملی شدن نفت را بسياری از محققان مثبت و بسياری ديگر منفی خوانده اند. منتقدان اين حزب می گويند وفاداری آن به اتحاد شوروی گاه مانع می شده است تا در بعضی از موضع گيری هايش منافع ملی را در اولويت قرار دهد.
در ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ بعضی از رهبران ارتش ايران با کمک سازمان های اطلاعاتی امريکا و بريتانيا عليه دولت دکتر محمد مصدق که شرکت نفت ايران و انگليس را ملی کرده بود کودتا کردند. اما قربانی کودتا فقط مصدق نبود.
حزب توده غير قانونی اعلام شد، رهبرانش فراری شدند و بسياری از آنها سر از اتحاد شوروی در آوردند و صدها تن از اعضا و فعالان آن به زندان افتادند.
در سال های بعد با کشف سازمان نظامی آن، دهها تن به جوخه های مرگ سپرده شدند. اما رهبران حزب توده در ماه های آخر حکومت اختناق آميز استالين در اتحاد شوروی نه فقط قادر نبودند دست و پای حزب از هم گسيخته خود را جمع کنند بلکه حتی اجازه برگزاری جلسات کميته مرکزی حزب را هم نداشتند.
خروشچف و تغيير مشکلات حزب
در ۲۵ فوريه سال ۱۹۵۶ نيکيتا خروشچف با محکوم کردن کيش شخصيت استالين، دنيا را بهت زده کرد. ديکتاتوری مرگبار استالين محکوم شد و از تولای آن احزاب پناهنده ای چون حزب توده توانستند فضائی برای تنفس بيابند.

هنگام ارائه گزارش محرمانه خروشچف به بيستمين کنگره حزب کمونيست اتحاد جماهير شوروی، هيچ تندنويسی حضور نداشته و هيچ
کس حق يادداشت برداشتن نداشته است

در همين سال ها بود که عبدالصمد کامبخش، يکی از رهبران حزب برای اولين بار جرئت اين را يافت که در مقاله ای خواستار اعاده
حيثيت از آن عده از کمونيست های قديمی ايرانی شود که همچون ميليون ها تن ديگر با گرفتن اقرارهای واهی از آنها در اردوگاه های کار اجباری سيبری به کام مرگ رفته بودند.
در همين ايام رهبران حزب به تدريج توانستند دور هم جمع شوند و برای سر و سامان دادن به حزبشان چاره ای بينديشند. اما اين بار با مشکل ديگری روبرو شدند.
با بهبود روابط ايران و شوروی بار ديگر فعاليت های حزب توده محدود شد تا بالاخره رهبران آنرا به شهر لايپزيک در آلمان شرقی منتقل کردند. و باز در همين سال ها بود که حزب توده ايران اگر چه نامی را که در مهرماه ۱۳۲۰ بر آن نهاده بودند حفظ کرد اما ايدئولوژی خود را رسما مارکسيستی - ليننيستی اعلام کرد و به جرگه "احزاب برادر" در آمد.
با پيروزی انقلاب در ايران و حمايت تمام عيار حزب توده از آن، رهبران و فعالان حزب به ايران بازگشتند تا با کمک اعضای از زندان آزاد شده حزب به اميد بازگشت به دوران پر رونق پيش از کودتا به فعاليت به پردازند.
اما اين بار نيز عمر حزب توده در ايران کوتاه بود و کمتر از سه سال بعد از آغاز مجدد فعاليت، مقامات جمهوری اسلامی ايران حزب را غير قانونی کردند و بسياری از اعضا ی آن را يا کشتند و يا به زندان انداختند.
بر خلاف سال ۱۳۳۲ رهبران اين حزب امکان فرار نيافتند و بسياری از آنها به همان سرنوشتی دچار شدند که سالها پيش رفقای آنها به دست ماموران استالين بدان دچار شده بودند، اعترافات اجباری و مرگ.



مطالب مرتبط
52 سالگی قيام 'شاهدوستان' و 'کمونيسم ستيزان'
18 اوت، 2005 ايران
راهی تازه در جهت سوسياليسم دموکراتيک
11 مارس، 2005 ايران
سازمان سيا اسرار تازه ای از کودتای 28 مرداد را فاش کرد
23 ژوئن، 2004 ايران
جهنم 'دايی يوسف'
15 ژانويه، 2003 فرهنگ و هنر
سايت های مرتبط
حزب توده ايران
راه توده




No comments: