Friday, August 11, 2006

آقایان مهدی کروبی، محمد رضا خاتمی و محمد سلامتی


رضا اکرمی

خانم سمیه بینات در نامه به شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد می نویسد
«در تاریخ ۷/۵/٨۵ عده ای ناشناس و مسلح پس از بازرسی کامل منزلمان، احمد باطبی را بازداشت کردند و به مکان نامعلومی منتقل کردند. همسرم اعلام کرد که از همان لحظه بازداشت اعتصاب غذا خواهد کرد. تلاشهای من و وکیل وی تاکنون برای مشخص شدن وضعیتش و ملاقات و یا تماس تلفنی با او بی نتیجه مانده است. با توجه به وضعیت جسمانی احمد باطبی به شدت نگران وی هستم
اطلاعیه آقای دکتر حسام فیروزی پزشک معالج احمد باطبی در خارج از زندان، می گوید : «امروز 15/5/85 نهمین روز دستگیری و همچنین نهمین روز اعتصاب غذای احمد باطبی است
من به عنوان یک پزشک مستقل که درمان احمد باطبی را در خارج از زندان به عهده داشتم لازم می دانم در رابطه با وضعیت جسمی احمد باطبی نکاتی را ذکر نمایم
۱- احمد باطبی به دلیل بیرون زدگی دیسک های کمری (۴ و ۵ کمری) که در اثر ضربه ایجاد گردیده نیاز به فیزیوتراپی دائم، دارو درمانی و بررسی بیشتر جهت عمل جراحی دارد و در صورت عدم درمان و ادامه اعتصاب غذا منجربه فلج کامل حسی – حرکتی در اندام تحتانی می گردد
۲- بالا بودن هموگلوبین خون (۱۷) که نرمال آن بین ۱۲ تا ۱۴ می باشد که در صورت ادامه اعتصاب غذا منجر به تصلب شرایین و در نهایت منجر به حمله قلبی می گردد
٣- بالا بودن کلسترول، اسید اوریک و تری گلیسیرید که در صورت عدم درمان باعث تاثیرات غیرقابل برگشت بر روی ارگانهای حیاطی بدن همچون کلیه، کبد و قلب می شود
۴- خون ریزی کلیه که احتمالا می تواند ناشی از بالا بودن هموگلوبین خون و یا وجود سنگ کلیه باشد و نیاز به بررسی بیشتر جهت یافتن علت اصلی این خون ریزی وجود دارد
۵- ورم معده و زخم اثنی عشر که این نیز همچون موارد بالا می تواند وخیم تر گشته باعث سوراخ شدن معده و یا اثنی عشر گردیده و ایجاد خون ریزی داخلی نماید
با توجه به نکات بالا لازم می دانم در خصوص وجود بیماری های متعدد جسمی آقای احمد باطبی به تمام مسئولان و پزشکان درون زندان هشدار دهم در صورتی که اعتصاب غذای ایشان پایان نپذیرد و جهت ادامه درمان به خارج از زندان منتقل نگردد خدای ناکرده ایشان سرنوشتی هچون زنده یاد اکبر محمدی پیدا خواهد کرد، جان انسانی در خطر است و تا واقعه غیر انسانی دیگری رخ نداده به وضعیت احمد باطبی رسیدگی شود
بدنبال بازداشت مجدد آقای باطبی واکنشها در هر سو بویژه از طرف گروه ها و محافل مدافع حقوق بشر ، احزاب ،سازمانها و شخصیتهای سیاسی –اجتماعی اپوزیسیون و منتقد رژیم جریان یافته است و هر چند هنوز جا دارد این تلاشها از حد موضعگیری و اعلام محکومیت سران و دستگاه امنیتی، «قضائی » جمهوری اسلامی فراتر رفته و از هر طریق ممکن عوامل سرکوب را ودار به عقب نشینی نماید ،اما بر کسی پوشیده نیست که چنین تلاشهائی هر گاه با دو نیروی مهم مؤثر در تحولات داخل کشور توأم نگردد ،نقش باز دارنده محدودی خواهد داشت
نیروی اول ،به جنبشهای آزادیخواهانه مردم ،بویژه پیشگامان سالهای اخیر ،دانشجوان ،زنان ،روشنفکران ، نویسندگان، وکلای مستقل، روزنامه نگاران و کارگران مربوط می شود که با تحمل هزینه های سنگین همواره مشعل مبارزه علیه استبداد و خود کامگی را بر افراشته اند؛ با درک محدودیتها و دشوارها، مبارزه ای طولانی و پر فراز و نشیب را پیش می برند، اما بر کسی پوشیده نیست که در تعادل نیروی کنونی هنوز حرف اول را دستگاه سرکوب می زند که امکان تجمعات حق طلبانه و کاملا مسا لمت آمیز را از آنها سلب نموده و تمام راههای تماس و ارتباط این نیرو را با اکثریت مخالف، اما ساکت مردم ،سد نموده است .اما علیرغم تمام این موانع از آنجا که نیروئی است اصیل ،مستقل و متکی بر مبارزه و امکانات خود ،بسیاری از ناممکن ها را ممکن ساخته است و بدون تردید تلاشهای کنونی آنها برای آزادی همه زندانیان سیاسی و بویژه احمد باطبی که در شرایط کاملا خطر ناکی قرار دارد، حائز اهمیت بسیار است
و اما جایگاه نیروی دوم ،که طی دهه اخیر، همچون شریک دزد و رفیق قافله در تحولات سیاسی نقش ایفا ء نموده است، نیز نباید از نظر دور داشته شود
از زمان نشستن محمد خاتمی بر کرسی ریاست جمهوری تا به امروز، با هر موقعیتی که احزاب و جریانات مدافع این جناح در جمهوری اسلامی داشته اند ، سرکوب ها و محدودیتها به جناح مقابل آنها نسبت داده شده به طوری که حتی در مطبوعات اپوزیسیون نیز این امر جا افتاده است که ارگانهای سرکوب در برگیرنده جناحی از رژیم اند و حتی اصطلاح« لباس شخصی ها» نیز چنان جا باز کرد که گوئی نهادی خارج از اندام های انتظامی و امنیتی «نظام» اند و گویا خارج از دایره صاحبین همین نظام می توان ارگانی آنهم از نوع امنیتی و نظامی آن را ایجاد نمود
این تصور باعث شده است تا نیروی موسوم به اصلاح طلب در حکومت گریبان خود را از پاسخگوئی به موارد نقض حقوق بشر و در این مورد معین ، بازداشت، شکنجه و حتی قتل دگر اندیشان سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مطبوعاتی رها کرده و این در حالی است که در مواردی که همین محدودیت ها و بگیر و ببندها دامن افراد و شخصیتهای « خودی » را به هر دلیل گرفته است، بالآخره در چانه زنی های درونی چاره کار دیده شده است و در اکثر موارد خوشبختانه به آزادی فرد زندانی ختم شده است
می دانیم که شما آقایان، کروبی، خاتمی و سلامتی دبیران سه حزب اصلی درون رژیم به دلیل اولویت حفظ نظام اسلامی بر مطالبات آزادیخواهانه مردم ایران نه تنها اعتماد میلیونی مردم را از دست داده اید، بلکه امروز از ارگانهای اصلی تصمیم گیری رژیم نیز تا حدودی بدورید، اما همانطور که پیشتر اشاره رفت در مواردی توانسته اید در چانه زنی های درونی، برخی امتیازات را از رقبای خود بگیرید، آ یا جان د ه ها زندانی سیاسی که به نظر می رسد همچون قربانیان قتل عام سال ۶۷ – که از قضای روز گار این روزها در هیجد ههمین سالگرد آن جنایت قرار داریم – قرار است گرو گان نا بخردیهای حکام مسلط بر نظام شما باشند ،ارزش آن را ندارد که دامن به دفاع از آنها «آلوده» کنید. و برای رهائی احمد باطبی، اسماعیل جمشیدی روزنامه نگار، مانا نیستانی، رامین جهانبگلو استاد دانشگاه، ،ناصر زرافشان عضو کانون نویسندگان ایران و وکیل پرونده قتل‌های زنجیره‌ای و ده ها و صدها زندانی دیگر که به جرم دگراندیشی و یا در ارتباط با وقایع اخیر آذربایجان، خوزستان، بلوچستان و کردستان دستگیر شده اند، از امکانات خود استفاده کنید
پرونده قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ هنوز روی دست شما به عنوان بخشی از حاکمیت جمهوری اسلامی است و متأسفانه تا کنون هیچ تلاشی هم از جانب شما برای تعیین جایگاه خود در قبال این فاجعه بزرگ قرن معاصر ایران انجام نداده اید، نگذارید بار دیگر اگر چه در ابعادی متفاوت، با سکوت و یا عدم بکار گیری امکاناتی که در اختیار دارید، همدست رهبر روز جمهوری اسلامی در قتل دگر اندیشان و آزادیخواهان میهن ما باشید
احمد باطبی که امروز کوله باری از تجربه را پشت سر خود دارد، جوان مبارزی است که از جمله در فضای توهم آلود فردای ریاست جمهوری محمد خاتمی، پیراهن خونینی را بر سر دست گرفت که نماد به خون کشیدن «جنبش اصلاحات » بود، پذیرش حذف این نماد، هیچ توجیهی برای شما باقی نخواهد گذاشت . شما آخرین تیر را به شقیقه خود بر نتابید و اگر ما از این مسیر جان شیفته ای را رهانیده باشیم، به آرزوی خود رسیده ایم

۱۸ مرداد ۱۳۸۵
۹ اوت ۲۰۰۶

No comments: