Tuesday, August 08, 2006

یادی از ترانه‌سرایان و موسیقی‌دانان عصر مشروطیت

نگاهی به زندگی و آثار ترانه‌سرایان و موسیقی‌دانان انقلاب: ملک‌الشعرای بهار، فرخی‌یزدی، عارف قزوینی، نی‌داود، بدیع المتکلمین و
...
ملک الشعرای بهار
* ملک الشعرا بهار محمد تقی بهار، فرزند حاجی میرزا محمد کاظم صبوری، از سخن‌سرایان و شاعران بزرگ ایرانی است. او چندین دوره نماینده مجلس و یکبار نیز وزیر فرهنگ ایران شد . ملک الشعرا استاد دانشگاه بود و از آثار او می توان به سبک شناسی ، تاریخ تحول نثر فارسی، تاریخ احزاب سیاسی، داستان نیرنگ سیاه و انتشار روز نامه های نوبهار، تازه بهار و مجله دانشکده اشاره کرد بهار از همان اوایل مشروطیت با ساختن تصنیف و ترانه های ملی که مفاهیم آزادی خواهانه در آن ها موج می زد به یاری مشروطه در ایران برخاست. او در 25 شهریور سال 1334 هنگامیکه مدیریت روز نامه بهار را به عهده داشت، دستگیر و تبعید شد. در سالهای اخیر سعی بر گردآوری و انتشار مجموعه ”تصنیف‌های بهار“ گردیده است. بیش از 20 تصنیف از وی منتشر شده كه در این بین ”مرغ سحر“ نام‌آشناترین آنهاست، در مجموع حدود 42 تصنیف از وی گردآوری شده که در آنها علاوه بر ارایه ترانه‌ها، اطلاعاتی هم درباره خواننده و سازنده آهنگ‌ها آورده شده است. این تصنیف‌ها كه بیشتر آنها موضوع سیاسی دارد، توسط دكتر یحیی معاصری - همسر چهرزاد بهار دختر ملک الشعرای بهار- گردآوری شده و توسط انتشارات افكار منتشر می‌شود همچنین دیوان ملك‌الشعرای بهار - شاعر، روزنامه‌نگار و مبارز عصر مشروطه - كه چاپ اولش در سال 1335 منتشر شده تا امروز به چاپ ششم رسیده است. به گفته دختر بهار، این دیوان به‌خاطر سیاسی بودن همیشه گرفتار سانسور و محدودیت بوده است و چاپ آخر آن سال 80 كه در پنجاهمین سالگرد در گذشت بهار منتشر شد، تمام آن چیزی است كه در اختیار خانواده بهار بوده است. شاهنامه تصحیح شده توسط ملك‌الشعرای بهار، نامه‌های بهار و جلد دوم مشاهیر ادب نیز با ارایه اسناد لازم از طرف خانواده او به سازمان اسناد ملی ایران داده شده است .
****
عارف قزوینی
اسمم ابوالقاسم، تولدم در قزوین، پدرم ملاهادی وكیل ... عارف قزوینی اگرچه نیازی به معرفی ندارد، اما خود را اینگونه می شناساند. ابوالقاسم عارف قزوینی فرزند ملا هادی متخلص به عارف در سال 1300 ه ق برابر با 1258 خورشیدی دیده به جهان گشود. او بی جهت " شاعر ملی " لقب نگرفته ؛ عارف در دوره ای به تصنیف سرایی و خوانندگی پرداخت كه سران شیفته ای به خاطر وطن بر زمین درغلطیدند. اشعار او با مشروطه و آزادی خواهی گره خورده و البته بسیاری از آنها هنوز تازگی دارند و برای خاطره فراموشكار مردمان ایران زمین، یادآور روزگار كج رفتار و خیانت سران و حماقت زیر دستان اند وی كه در قزوین تولد یافت، دوره نوجوانی را به خواست یا اجبار پدر به تحصیل موسیقی و خط مشغول شد. البته آن موسیقی كه او را بدان واداشتند، روضه خوانی و نوحه سرایی بود. عارف موسیقی را با صدای اساتیدی چون حاج صادق خرازی و میرزا حسین واعظ آغاز كرد. وی در جوانی در حالیكه عشق دختری را در سینه داشت و با سری نترس دختر را علیرغم رضایت خانواده اش به عقد پنهان در آورده بود، به دلیل فشار های خانواده دختر مجبور به ترك دیار شد. اولین سفر او به تهران در همین ایام شكل گرفت. او خود سفرش به پایتخت را چنین توصیف می كند : " تا آن وقت تهران را ندیده بودم، كه ای كاش هیچ وقت نمی دیدم. از آن به بعد در واقع تهرانی شدم ... " آنچه این شاعر آزاده را وا می دارد تا درباره سفرش، اینچنین قضاوت كند، آشنایی اش با موثق الدوله، شاهزاده قجر است كه از صوت داودی او لذت برده و امر می كند تا از آن پس، این خوانده و شاعر همراه وی باشد. عارف درباره این دوره از زندگی اش می گوید : " در این مدت یك سال چیزی كمتر ، حقیقتا لذت استبداد را برده و دانستم چه چیز خوبی است ... در ظرف این مدت یك شب آسایش نداشتم ... و در این مدت بدبختانه با اغلب درباری ها آشنا شده بودم. " وصف عارف تا دربار شاه هم رفت وشاه كه به تازگی از سفر فرنگ برگشته و گرامافونی سوغات آورده بود، عارف را به حضور می طلبد و پس از ضبط صدای او، امر می كند تا عمامه از سرش برداشته و نامش را در ردیف فراش خلوتها بنویسند. عارف اما این را نه " اقبال "، كه " ننگی " می شمارد و به هزار حیلت از آن می گریزد. از آن پس عارف كه همسر قانونی اش را نیز طلاق داده، تهران و قزوین را برای زندگی برمی گزیند. در همین ایام است كه به درك محضر " خداوندگار موسیقی "، میرزا حسین قلی فراهانی، نایل می آید. گرچه اشعار عارف در این دوره از زندگی اش تا پیش از انقلاب مشروطه، چندان زیاد و قابل توجه نیست، اما می توان ویژگی مشتركی را در كل اشعار این شاعر جست كه در تمام عمر، كم یا زیاد تكرار شده است. این ویژگی، استفاده ای هنرمندانه از ادبیات شفاهی ملی است. او مثل ها و حكمتهای رایج در افواه مردم را به طرزی شیوا و قابل فهم در اشعاری كه از قالبهای شعر كهن بهره گرفته و یا به تصانیف قدیمی پهلو می زند، استفاده می كند و به این ترتیب جای خود را در قلب توده استوار می سازد آشنایی او با حیدر عمو اوغلی را می توان سرآغاز آشنایی او با مفاهیم و اندیشه های آزادی خواهانه برشمرد. عمو اوغلی، سرداری كارآزموده و با تجربه بود و دوستی ارزشمند برای عارف محسوب می شد. از این دوره است كه اشعار شاعر قزوینی، رنگی دیگر به خود می گیرد و او غیر از سخن وطن و آزادی اش، حرف دیگری نمی زند. بی اغراق می توان گفت كه عارف، پرورده حوادث سخت سالهای 1284 تا 1304 و فراز و نشیبهای این دوران پر آشوب است. او در این دوران، تنها به تهییج عواطف و احساسات خوانندگان وشنوندگان اشعارش اكتفا نمی كند ؛ او با این آگاهی كه مخاطبین اصلی او را توده بی سواد و ناآگاه شكل می دهد، در قالب اشعاری ساده، به بیان مفاهیم و روشنگری حوادث می پردازد. هر حادثه برای او سرمنشا سراییدن شعر یا ساخت تصنیفی است. همین نگاه به مخاطبین است كه او را وا می دارد تا در شب 28 ذیحجه سال 1333 قمری، اولین كنسرت خود را كه اولین كنسرت موسیقی هم محسوب می شود، در تیاتر باقراف تهران برگزار كند. در این كنسرت، او مجلس شورا را خطاب قرار می دهد : چه شد كه مجلس شورا نمی كند معلوم كه خانه غیر است یا كه خانه ماست و در ادامه می خواند : خراب مملكت از دست دزد خانگی است زدست غیر چه نالیم كه هر چه هست از ماست تصنیف زیبا و ماندگار " دل هوس سبزه و صحرا ندارد .... " یادگار همین شب است. این دوران از زندگی عارف با درافتادن با عناصر قدرت توام بود وهر كجا، در شعر یا هنگام اجرای كنسرت، با بی پروایی زورمداران را با نیش قلم و زبان خود می خراشید و اندیشه عاقبت كار خود نداشت ؛ چه یكبار به جهت خشم محمد ولیخان سپهدار ( كه بعدها لقب سپهسالار گرفت )، كه در شعری به عمد یا غیر عمد عارف نام او را به صورتی نه چندان خوش آیند آورده بود، مورد ضرب و شتم قرار گرفت و چندی را در بیمارستان بستری شد اما جنگ جهانی دوم، او را هم كه مانند بسیاری از آزادی خواهان آن دوران، به طرفداری از دولت عثمانی ( همسایه غربی و همكیش پیشین و فعلی ) برخاسته بود، به مهاجرت به آن دیار كشاند. اما دولت همسایه، در استقبال از یاران سفر كرده، در پی منافع شخصی بود. چنانكه مدتی بعد، سربازان ترك، برای الحاق آذربایجان به خاك عثمانی به آن منطقه حمله كردند. برای عارف این دوره تنها شناخت همسایه ای سیاسی كار و فرصت طلب نبود ؛ او به قول خودش،" كتابی از فساد اخلاقی بعضی خائنین ایرانی را ورق زد ". درست در همین سالهاست كه انگلیس با خالی دیدن عرصه از رقیبی دیرین ( روسیه )، قصد تصرف كل ایران را در سر می پروراند. عارف نیز همزمان با قیام خیابانی در تبریز و انتحار كلنل فضل الله خان، به منظور اعلام انزجار نسبت به اقدام وثوق الدوله در امضای قراردادی با انگلیس، به تصنیف سرایی و روشن گری مشغول می شود : ..... خانه ای كو شود از دست اجانب آباد زاشك ویران كنش آن خانه كه بیت الحزن است .... صد روز پس از كودتای 1299 توسط رضاخان میر پنج، قوام السلطنه، والی پیشین فارس كه روزهای نخست كودتا، به دست توانای ریاست ژاندارمری خراسان، كلنل پسیان بازداشت شده بود، به رییس الوزرایی منصوب شد. پسیان، سر به نافرمانی پیچید و در حالیكه محبوبیتی در میان مردم داشت، دست به تشكیل نیرو و حكومت در آن خطه زد. عارف نیز در همین ایام به مشهد سفر كرد و مورد استقبال آن نظامی روشنفكر قرار گرفت. تیره بینی، بی شكیبی و بد گمانی در دوره همراهی اش با كلنل، جای خود را به روحیه ای قوی داد و در این مدت دم از یاس نزد. وی در همان دوران و به درخواست پسیان، كنسرتی هم در مشهد برگزار كرد. اما دولت پسیان مستعجل بود و دیری نپایید كه با خیانت یارانش، زندگی وی و در نتیجه حیات سیاسی نهضتش خاتمه یافت. عارف در رثای این آزاده خون گریه كرد و تا سالی نتوانست كمر راست كند چندی پس از استقرار قدرت پس از كودتا رضا خان قصد كرسی ریاست جمهوری نمود. ندای جمهوری سردار سپه، بسیاری از انقلابیون را فریب داد. عارف نیز در دوران ابتدایی كیاست سردار، به طرفداری از او و جمهوری اش پرداخت و حتی كنسرتی به نام " جمهوری " برگزار كرد و گرچه در آن رثای این شیوه از حكومت را می كند، به مذاق رییس جمهور هم خوش می آید. اما تبدیل جمهوری به سلطنت، چشمان بسیاری را نگران كرد. عارف دم فرو نبرد و بدون اندیشه به آینده به ذم آنچه رخ داده بود پرداخت. ابیات روشنگرانه عارف در این ایام، راه را بر تحمل او از سوی دولت استبداد بست و از این پس را تا پایان عمر در تبعید گذراند و محكوم به خاموشی شد. اما نام نیك اوبر تارك آزادی خواهی و میهن دوستی ایرانیان می درخشد و اشعار او زبانزد سالكان راه شرافت است. او را بی جهت " شاعر ملی " لقب نداده اند كه هنوز كه هنوز است، تصانیف حماسی و میهن دوستانه اش بر زبان مردمان و بر حنجره خوانندگان جاری است. آنچه نیاز جامعه ایرانی است، گرچه بی پروایی عارف گونه نیست، اما روشنگری این شاعر نیاز همیشگی ایرانیان است تا در كوره راههای بی روشنی، راه از چاله و چاله از چاه باز شناسند كه تنها اسباب استبداد و زورمداری، نادانی مردمان است عارف که بیشتر به دلیل سرودن تصنیف های میهنی مشهور است سراینده تصانیف عاشقانه نیز هست. تصنیف دختر پریشان زلف! عارف مبهوت!، افتخار همه آفاقی و منظور منی و دیدم صنمی، سرو قدی روی چو ماهی، معدود تصنیفهای عاشقانة عارف قزوینی است. از مشهورترین تصنیف های عارف که جنبه حماسی میهنی دارد و هنوز هم زمزمه می شود تصنیف معروف از خون جوانان وطن لاله دمیده "است. به بندی از آن عنایت فرمایید؛از خون جوانان وطن لاله دمیده از ماتم سروقدشان سرو خمیدهدر سایه گل بلبل از این غصه خزیده گل نیزچو من در غمشان جامه دریدهچه کج رفتاری ای چرخ, چه بد کرداری ای چرخ,سرکین داری ای چرخ, نه دین داری نه آئین داری ای چرخاو در اواخر عمر در همدان گوشه عزلت برگزید. عارف قزوینی، منادی ندای درونی مردم در دوران مشروطیت در دوم بهمن سال 1312 ه ش دیده از جهان فروبست. آرامگاه او در همدان واقع است.منابعمقاله مفصل فرید خردمند كه در سه قسمت در مجله هنر ایران، ضمیمه رایگان روزنامه ایران در شماره های اول تا سوم به چاپ رسیده بود.
****
غلامرضا مین باشیان
غلامرضا خان مین باشیان معروف به سالار معزز در سال 1240 در تهران متولد شد. تحصیلات موسیقی خود را در شعبه ی موسیقی دارالفنون انجام داد و پس از فراغت از تحصیل به تعلیم در همانجا گمارده شد. سپس برای تكمیل تحصیلات خود به روسیه سفر كرد ودر كنسرواتوار پطرزبورگ در كلاس ریمسكی كورساكوف از موسیقیدانان بزرگ روس به تحصیل پرداخت. پس از مراجعت به ایران در قزازقخانه كه تحت نظارت فرماندهان روس بود كاركرد و ریاست دسته های موزیك آنجا را داشت هنگام نهضت مشروطیت به خاطر علاقه و همكاری با مشروطه خواهان از دسته قزاق بیرون آمد و به فرانسه رفت. او پس از بازگشت از فرانسه با درجه‌ی سرتیپی به ریاست كل دسته های موزیك نظام ایران محسوب شد و در سال 1300 اداره ی موزیك ارتش را تاسیس كرد. شعبه ی موزیك دارالفنون كه به نام «مدرسه ی موزیك» از سپاه تفكیك شده بود تا سال 1307 زیرنظر سالار معزز و فرزندش اداره می شد. او علاوه بر موزیك نظام به موسیقی ایرانی نیز وارد بود و از اولین كسانی است كه موسیقی ایرانی را به نت اروپایی نوشت و انتشار داد. از آثار مهم وی می توان به: ترجمه سه كتاب هم آهنگی، سازشناسی و اركسترشناسی با همیاری مزین الدوله، ساختن سرودهای مهیج و پرشور و برخی جزوه های آموزشی اشاره كرد. سالار معزز به سال 1314 دارفانی را وداع گفت
****
یادی از مرتضی نی داوود
آهنگساز مرغ سحریکشنبه دوم مرداد 1384 پانزدهمین سالگرد درگذشت مرتضی نی داوود، نوازنده تار و اهنگساز برجسته موسیقی ایرانی است. موسیقیدانان سنتی ایران که در فاصله جنبش مشروطیت و نخستین دهه از قرن جاری خورشیدی سر برآورده اند، همه پیش از هر چیز نوازنده بوده اند، هر چند که گهگاه به سراغ آهنگسازی نیز رفته اند. مهارت های فنی و گاه شگفتی آور این نوازندگان، آن چنان جمع شنوندگان را مجذوب خود می ساخته که آهنگسازی آنها را غالبا از یاد می برده اند. درویش خان، ارسلان درگاهی، موسی معروفی و حبیب سماعی از این گونه موسیقیدانان به شمار می روند در کنار اینان به چهره برجسته دیگری بر می خوریم که استثنایی را پدید آورده است: مرتضی خان نی داوود. از یک سو رغبت به آهنگسازی در او همپای شوق نواختن در غلیان بوده و از سوی دیگر در میان پیش درآمدها، چهار مضراب ها، رنگ ها و تصنیف های او که به گفته خودش به دویست فقره بالغ می شود، یکی از فراگیرترین و پر آوازه ترین تصنیف های قرن، می درخشد، تصنیف برانگیزاننده "مرغ سحر" که نام او را برای همیشه در تاریخ موسیقی ایران نگاه خواهد داشت. اگر چه می توان شعر پرخون، مرغ سحر، سروده محمد تقی بهار (ملک الشعرا) و سازگاری آن را با آرمان ملی و آزادی جویی مردم، پشتوانه شهرت و ماندگاری آن به شمار آورد، ولی از کارکرد زیبایی آهنگ نی داوود نیز نمی توان و نباید غافل ماند. کما اینکه بهار متن های زیبای دیگری نیز برای پیوند با موسیقی سروده ولی هیچکدام شهرت و تاثیر مرغ سحر را پیدا نکرده است شعر و آهنگ، در مرغ سحر توانایی بیانی همانندی دارند و با دقتی هنرمندانه به هم پیوند خورده اند. موسیقی روان نی داوود، زبان کمابیش روشنفکرانه بهار را حتی برای مردم عادی دلپذیر و دریافتنی ساخته است. جاذبه ماندگار مرغ سحر سبب شده که پس ار نخستین اجرا با صدای "ملوک ضرابی" (و نه آنگونه که می گویند، قمرالملوک وزیری) خوانندگان زن و مرد دیگری نیز آن را در بازساری های تازه بخوانند مرتضی نی داوود در سال 1279 و به روایتی دیگر 1280 خورشیدی در تهران و در خانواده ای اهل موسیقی زاده شد. پدرش " بالا خان" با تار و تنبک آشنایی داشت. مرتضی ابتدا در مدرسه به تحصیل دروس همگانی پرداخت، ولی ده یازده ساله بود که پدر با دریافت ذوق و علاقه به موسیقی در فرزند، او را به دست استاد معروف زمانه "آقا حسینقلی" سپرد. مرتضی خان دو سال نزد آقا حسینقلی و سه سال نزد برجسته ترین شاگرد او، درویش خان، ردیف موسیقی سنتی و شیوه تار نوازی را آموخت و آن چنان پیش رفت که در کلاس درویش ختم توانست " تبرزین طلایی"، یعنی نشانی را که به شاگردان ممتاز داده می شد، به دست آورد مرتضی خان هنوز بیست سالی بیش نداشت که خود کلاسی برای آموزش تار و ردیف موسیقی بنیاد کرد و کلاسی که پس از مرگ نابهنگام درویش خان توانست ادامه آموزش همه شاگردان او را نیز بر عهده بگیرد. در همین سال هاست که مرتضی خان بزرگ ترین کشف موسیقی خود را نیز آشکار می کند. او در یک محفل خصوصی، با صدای گرم دختر جوانی آشنا می شود که بعدها به رساترین صدای زنانه در عرصه موسیقی سنتی تبدیل می گردد: قمرالملوک وزیری. مرتضی خان آموزش موسیقی او را بر عهده می گیرد و پس از آن که به شهر می رسد همکار جدایی ناپذیر او باقی می ماند. بیشتر آنچه قمر از تصنیف و آواز از سال 1303 به بعد خوانده با تار شیرین و پر صلابت مرتضی نی داوود همراه بوده است نی داوود از سال 1319، سال بنیاد رادیو ایران، به این سازمان پیوست و در برنامه های مختلف موسیقی آن به همکاری و همنوازی با هنرمندان برجسته ای چون رضا محجوبی، علی اکبر شهنازی، حبیب سماعی، ابوالحسن صبا و موسی معروفی پرداخت. او طی ده سال همکاری تنگاتنگ با رادیو، برای خوانندگان معروفی چون قمرالملوک وزیری، ملوک ضرابی، روح انگیز، ادیب خوانساری، جواد بدیع زاده و غلامحسین بنان تصنیف ساخته یا پا به پای آوازشان تار نواخته است مرتضی نی داوود در سال 1348 کار مهم دیگری را به انجام رسانیده و آن نواختن و ضبط نزدیک به 300 گوشه از مجموعه ردیف موسیقی سنتی ایران است که البته به دلایل نا روشن هنوز انتشار نیافته است از میان آفریده های او علاوه بر مرغ سحر، می توان از تصنیف هایی چون شاه من، ماه من، مرغ حق و آتش دل، و نیز پیش درآمد اصفهان یاد کرد که هنوز جاذبه خود را حفظ کرده است. گفتنی است که در سالهای پس از انقلاب، مرتضی حنانه، این پیش درآمد او را به شیوه ای نو، برای ارکستر بزرگ تنظیم کرده که موسیقی اصلی سریال هزار دستان (ساخته علی حاتمی) است. مرتضی نی داوود در سال 1359، یکی دو سالی پس از انقلاب اسلامی رهسپار ایالات متحده آمریکا شد و ده سال پس از آن، یعنی در دوم مرداد ماه سال 1369 در سن نود سالگی و در دیار غربت چشم از جهان فرو پوشید. * مرغ سحرسراینده: ملک الشعرای بهارآهنگساز: مرتضی خان نی داووداولین خواننده: ملوک ضرابی و یا قمرالملوک وزیریمرغ سحر ناله سر كنداغ مرا تازه تر كنز آه شرربار اين قفس رابرشكن و زير و زبر كنبلبل پر بسته ز كنج قفس درآنغمه آزادى نوع بشر سرادر نفسى عرصه اين خاك تيره راپرشرر كن!ظلم ظالم، جور صيادآشيانم داده بر باداى خدا، اى فلك، اى طبيعتشام تاريك ما را سحر كننو بهار است، گل به بار استابر چشمم، ژاله بار استاين قفس، چون دلم تنگ و تار استشعله فكن در قفس اى آه آتشيندست طبيعت گل عمر مرا مچينجانب عاشق نگه‌اى تازه گل از اينبيشتر كن بيشتر كنمرغ بى دل، شرح هجران، مختصر مختصر كن! تصنيف برانگيزاننده "مرغ سحر" برای هميشه در تاريخ موسيقی ايران زنده خواهد ماند. اگر چه می توان شعر پرخون، مرغ سحر، سروده محمد تقی بهار (ملک الشعرا) و سازگاری آن را با آرمان ملی و آزادی جويی مردم، پشتوانه شهرت و ماندگاری آن به شمار آورد، ولی از کارکرد زيبايی آهنگ نی داوود نيز نمی توان و نبايد غافل ماند. کما اينکه بهار متن های زيبای ديگری نيز برای پيوند با موسيقی سروده ولی هيچکدام شهرت و تاثير مرغ سحر را پيدا نکرده است. شعر و آهنگ، در مرغ سحر توانايی بيانی همانندی دارند و با دقتی هنرمندانه به هم پيوند خورده اند. موسيقی روان نی داوود، زبان کمابيش روشنفکرانه بهار را حتی برای مردم عادی دلپذير و دريافتنی ساخته است. جاذبه ماندگار مرغ سحر سبب شده که پس از نخستين اجرا با صدای "ملوک ضرابی" (و نه آنگونه که می گويند، قمرالملوک وزيری) خوانندگان زن و مرد ديگری نيز آن را در بازسازی های تازه بخوانند * ترانه مرغ سحر را خوانندگان ایرانی در داخل و خارج از ایران بشرح زیر اجرای تازه و یا بازخوانی کرده اند مرغ سحر" با تنظيم خانم حکيم آوا، رسيتال که در روزهاي 20 و 21 آذرماه 1382 در سالن رودکي به همراه نوازندگي پيانو" دلبر حکيم آوا" برگزار مي شود مرغ سحر، قصه شب، پرتو شمع و تصنيف دشتي با صداي عليرضا قرباني به عنوان قطعات اجرايي برنامه اركستر ملي، در 11 و 12 دي ماه 1382 در تالار وحدت اجرا میشوند چهارشنبه (۲۰ خرداد 1383) سياوش بيضايی (استاد آهنگسازی دانشگاه هنر و سرپرست اين برنامه) کنسرتی با همکاری گروه کر و تعدادی از دانشجويان ترتيب داده بود که در آن ضمن اجرای قطعاتی از باخ، چندين اثر از خود او بر اساس ترانه های محلی و قطعه ای بر اساس ترانه "مرغ سحر" (ساخته مرتضی نی داوود)، برای گروه کُر و ارکستر ايرانی و اثری به نام "مولود" از حميد رضا ديبازر، برای آواز گروهی، پيانو و دف (روی سروده های مولانا) به روی صحنه آورد پروفسور آقا وردی پاشايف، رهبر ارکستر ملی آذربايجان، که در سال 1383 به دعوت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به ايران رفته و برای دومين بار در جشنواره شرکت کرده بود، در ارتباط با قطعه مرغ سحر و سپيده خاطر نشان کرد: قطعاتی که به اجرا در آورديم از موسيقی اوايل انقلاب بود که از اين قطعات خوشم آمد و آن را برای ارکستر تنظيم کردم لي لي افشار نوازنده صاحب نام ايراني لیلی افشار، رئیس برنامه گیتار دانشگاه ممفیس که در سال 2000 جایزه اساتید این دانشگاه را دریافت کرد، روز 18 مارس، در سالن ویگمور هال لندن، برنامه اجرا کرد و ترانه مرغ سحر و گذار از دو اهنگساز ايراني مرتضي ني داوود و رضا والي را در روی صحنه نواخت. روايت‌هاي گوناگوني که خانم هاله غفوري که با نام هاله برنامه اجرا مي‌کنداز ترانه مرغ سحر اجرا کرده است، نشان مي‌دهد يک ترانه به عنوان دستمايه، چقدر جاي کار مي‌تواند داشته باشد و جستجوي هنرمند در امکاناتي که اين چند نغمه و واژه عرضه مي‌کنند، پايان ناپذير است. در اين برداشت‌ها، قصد او اجراي اين ترانه به روايتي ديگر نيست، بلکه ارائه کاري است که درآن جمله‌ها و نغمه‌هاي ترانه، در گردباد سرمست و خلسه‌آميزي که خانم هاله و ارکستر همراه او، برپا مي‌کنند، تکه پاره مي‌شوند، در هم مي‌ريزند و به صورت‌‌هاي مختلف به هم مي‌آميزند، و بيانگر چيزي مي‌شوند فراتر از آن ترانه، چيزي امروزي و در عين حال باستاني ارکستر کلاسیک جوانان ارف به سرپرستی و رهبری امیر مینو سپهر 27شهریور ماه سال 1384 در تالار وحدت به اجرای برنامه می پردازد امیرمینوسپهرتاکنون اجراهای متعددی با ارکسترموسیقی ملی درکشورهای چین ، سویس ، کویت و.. داشته است . ازآهنگ های وی می توان به "هزاردستان " (تنظیم ) ، "مرغ سحر" (تنظیم ) "رسم عاشقی " و.. اشاره کرد مرغ سحر از قطعاتي است كه اركستر موسيقي مل لو تمرين مي كند ارکستر موسیقی ملی ایرانسالار عقيلی قرار است در ۱۱ و ۱۲ مهر سال 1384 در تالار وحدت به همراه ارکستر ملل تصنيف مرغ سحر را بازخوانی کند آلبوم موسيقي" وصل پروانه" ساخته" بهرام خاني" و خوانندگي حسين عليشاپور و سهيلا ضامني در سال 1384 منتشر شد. اين آلبوم در دو بخش موسيقي عرفاني و موسيقي سنتي ارائه شده است. در قسمت دوم تصانيف قديمي دگربار، مرغ سحر، رفتم در ميخانه و از خون جوانان وطن باز خواني شده است. لازم به ذكر است ، در اين اثر نوازندگاني چون" جمال انشاد"(عود) ،" محمود فرهمند"(تنبك) ،" مسعود حبيبي"( دف) ،" بهرام خاني"( تار و سه تار و تنبور و ديوان ) ،" مهدي خاني"(تنبور) ، " شهلا رضايي"(تنبور) ، " سوگل ضامني"( بم تار) و" صبا ضامني" همخوان حضور خواهند داشت. منبع: سایت هنر موسیقی--------------------------------*
***
بدیع المتکلمین
آقا سید رضا بدیع کاشانی ملقب به بدیع المتکلمین روحانی مشروطه خواه روشن اندیشی بود که به واسطه تسلط کافی بر ردیف موسیقی ایرانی پسر خود، جواد بدیع زاده، را نیز به فن آواز موذنی و روضه خوانی و تعزیه آشنا ساخت. جواد بدیع زاده سالها عضو شعر و موسیقی رادیو تهران بود و در کنار استادانی چون حسین تهرانی، مرتضی نی داوود، حبیب سماعی و استاد ابوالحسن صبا آثار گرانقدری را در حوزه موسیقی ایرانی پدید آورد.
****
فرخی یزدی
میرزا محمد فرزند محمد ابراهیم سمسار زاده یزدی در سال 1266 ه ش در شهر یزد در خانواده ای متوسط بدنیا آمد. وی پس از فراگرفتن فارسی و مقدمات زبان عربی در مدارس قدیمه یزد به کسب و کار مشغول شد. این مبارز تاریخ مشروطه در اوایل جنبش مشروطه به جرگه آزادیخواهان پیوست و با اشعار انقلابی در برابر ظلم و ستم حاکم مستبد وقت در یزد، ضیغم الدوله، ایستادگی کرد. فرخی از همان كودكی رنج وسختی را حس كرد واز نزدیك سختی و رنج اطرافیان خود را دید. بر اثر این رنجها بود كه روحیه انقلابی در وی پدیدار گردید و چون ذوق سرشاری به شعر داشت افكار انقلابی خود را به نظم كشید رخی در اوایل پیدایش مشروطیت و تشكیل حزب دموكرات ایران از دموكرات خواهان یزد گردید. وی در سال 1287 ه ش به مناسبت سرودن یک شعر انقلابی به زندان افتاد و به فرمان حاکم یزد دهان او را دوختند. این نمونه ای از جناینكاریهای دوران استبداد بود. وی بعد از یکی دو ماه توانست از زندان یزد بگریزد و به تهران بیاید. در این هنگام بیست و دو سال داشت و با نوشتن اشعار و مقالات تند به زودی مورد توجه آزادیخواهان قرار گرفت و به شهرت رسید. او در سال 1328 ه. ق به تهران آمد و به فعالیتهای خود ادامه داد و اشعار و مقالات انقلابی در جراید منتشر ساخت. او در جنگ جهانی اول به بغداد و كربلا رفت و چون تحت تعقیب انگلیسیان قرار گرفت پیاده از بیراهه به شهر موصل رفت و از آنجا به ایران آمد و مورد حمله تزارها قرار گرفت. اما از این حمله جان سالم به در برد. فرخی در دوره نخست وزیری وثوق الدوله به علت مخالفت با قرارداد 1919 میلادی به زندان افتاد و سه ماه را در آنجا گذرانید در زمان کودتای رضاخان نیز در 1299 ه ش نیز مدتی در زندان بود. فرخی در سال 1300 خورشیدی با مشکلات فراوان امتیاز روزنامه طوفان را گرفت و با آنکه بارها توقیف شد آنرا با نامهای گوناگون منتشر کرد و در آن مقالات و شعرهای انقلابی خود را نشر داد. روزنامه طوفان از مهمترین و پرفروش ترین روزنامه های آنزمان ایران بود و چون از طرف حکومت از فروش آن جلوگیری می شد، فرخی خود آنرا در خیابانهای تهران با صدای بلند به مردم عرضه می کرد. طوفان در طول مدت انتشار پانزده بار توقیف می شود و پس از چندی با استفاده از امتیاز روزنامه های دیگر منتشر می شود. فرخی در سال 1307 خورشیدی به نمایندگی مردم یزد انتخاب شد و در مجلس شورای ملی جزو اقلیت قرارگرفت و اغلب با وکلای اکثریت در حال مشاجره و منازعه بود. فرخی در جشن دهمین سالگرد انقلاب اكتبر شوروی در سال 1927 میلادی بنا به دعوت دولت اتحاد جماهیر شوروی به اتفاق چند تن به آن كشور رفت و چند روزی درآنجا گذراند و بعد از بازگشت به ایران سفر نامه خود را در روزنامه طوفان نوشت و چون مقالاتش بر خلاف تمایل دولت بود روزنامه اش توقیف و سفرنامه اش ناتمام ماند. فرخی در دوره هفتم مجلس شورای ملی از طرف مردم یزد به نمایندگی مجلس انتخاب شد ولی در نتیجه ناخشنودی مامورین دولتی مجبور به مهاجرت به برلین شد او پس ازاین موقعیت از ایران مهاجرت کرد و در مهاجرت نیز مقالات و اشعار انقلابی خود را منتشر ساخت ، تا آنجا که دولت آلمان او را مجبور به ترک برلین کرد. در این هنگام حکومت ایران او را مورد عفو قرار داد و فرخی به ایران بازگشت و به نشر دوره دوم روزنامه طوفان پرداخت و این بار هم با توقیف روبه رو شد. آخرین شماره روزنامه طوفان در بهمن 1307 خورشیدی منتشر گردید فرخی یزدی از بزرگترین شاعران غزلسرای عصر خود بود. غزلیات سیاسی وی در ادبیات فارسی بی نظیر است. با اینكه او از تحصیلات عالیه بی بهره بود ولیكن شعر او بسیار پیچیده و محكم تر از اشعار معاصرینش است . اشعار فرخی دارای مفهومی جدی و قاطع است كه معتقد به آرمانی است كه حاضر است به خاطر آن خود را قربانی سازد. افكار و عقایدش متمایل به سوسیالیست بود و در جبهه چپ سوسیالیستهای دموكرات فعالیت می كرد. او در اشعارش هرگز از شورانیدن ملت علیه تمام نیروهایی كه مردم را در استثمار داشتند فرو گذاری نكرد. او از لحاظ قالب شعری هوادار شعر قدیم بود و همین عامل یكی از دلایل مشهور شدن اشعار او شد. او در اشعارش به شدت از طبقات محروم جامعه دفاع می كرد و به طور كلی باید گفت كه سخن و شعر فرخی در فرمی كلاسیك و دارای مفهومی انقلابی و مدافع حقوق رنجبران می باشد بعد ها هیچ وقت كار خود را به عنوان شاعر و روز نامه نگار كنار نگذاشت و بزودی جز’ هیات نویسندگان نشریه پیكار شد كه در آنجا به راه افتاده بود. بعد از مدتی رسما" به او اجازه داده شد كه به تهران بازگردد ولی كمی بعد از آن به اتهام توهین به خانواده سلطنتی دستگیر شد و به زندان افتاد و سر انجام در 25 مهرماه سال 1318 شمسی در سن 52 سالگی در زندان شهربانی به وسیله آمپول هوا كشته شد. از مدفنش نیز اطلاع دقیقی در دست نیست

No comments: